پائیزصحرا
به توفکرمی کنم...صبح می شود
![]() پرنده میمیرد
و آغوش ِ من... خالی میشود از آسمان بوسه های بی رمقم را دفن میکنم در گورستان آخرین ستاره ی نگاهت و بعد به خواب ِ عجیبی فرو خواهم رفت پرنده میمیرد و من دلم هزار راه میرود چشم هایت کجاست؟
حکایت ریسمان پوسیده نیست
رفاقتهایمان پوسیده اند
با طناب سالم هم در
قعر چاه خواهیم ماند...
اعضای تنم را بخشیدم . قلب . کلیه ها . کبد . لوزالمعده .ریه ها . همه بجز چشمهام . برگه را که امضا می کردم به خودم فکر می کردم بعد از مردن . بعد از مرگ ، بدنم حتما زخمهای زیادی خواهد داشت . ادامه مطلب |
About![]()
وعشق... تنها عشق.. مرارساندبه امکان یک پرنده شدن...
Home
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
<-PollItems-> |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
||
![]() |
|
![]() |
||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
Alternative content