وداع


پائیزصحرا

به توفکرمی کنم...صبح می شود

 

                                                                           م-اخوان ثالث           

 

سکوت صدای گامهایم را باز پس می دهد

با شب خلوت به خانه می روم

گله ای کوچک از سگها بر لاشه ی سياه خيابان می دوند

خلوت شب آنها را دنبال می کند

و سکوت نجوای گامهاشان را می شوید

من او را به جای همه بر می گزینم

و او می داند که من راست می گویم

او همه را به جای من بر می گزیند

و من می دانم که همه دروغ می گویند

چه می ترسد از راستی و دوست داشته شدن ، سنگدل

بر گزیننده ی دروغها

صدای گامهای سکوت را می شنوم

خلوتها از با همی سگها به دروغ و درندگی بهترند

سکوت گریه کرد دیشب

سکوت به خانه ام آمد

سکوت سرزنشم داد

و سکوت سا کت ماند سرانجام

چشمانم را اشک پر کرده است



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

+نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1389برچسب:,ساعت2:51توسط پانیامه | |